خاطرات مدیر مدرسه – گاز پیک نیکی
با اینکه کیانا رنگ پوستش تیره بود اما بسيار زیبا بود و همیشه خودش و مادرش شیک و خيلی آنتیک مدرسه میامدند
نزدیک دیماه بود که معاون بمن گفت که کیانا یکماه است که مدرسه نمی آید و شاگردان میگویند گاز پیک نیکی منزلشان ترکیده و الان کیانا در بیمارستان است
یکماه بعد مادرش با چشم گریان مدرسه آمد و گفت ما میخواستیم ماهی سرخ کنیم کیانا گاز پیک نیکی را گذاشته بود تو حیاط و خودش رو سه پایه نشسته بود که گاز را روشن کند یک دفعه گاز ترکیده و بیشترین ضربه را به دستگاه تناسلی کیانا زده بود و الان هم در بیمارستان است و دکتر گفته باد خنک کولر را روبرو انجایی که بیشتر سوخته قرار دهید تا زودتر بهبودی پیدا کند.
مادرش اشک میریخت و میگفت جای بدی از بدنش سوخته است و کیانا خجالت میکشد ما آنروز کلی مادر كيانا را دلداری دادیم . در نهايت گفتيم گواهی پزشکی بعد از مرخص شدن از بیمارستان را برایمان بیاورد.
بعد از عید گواهی پزشکی رسید و به کیانا گفتیم خرداد ماه بیا امتحان بده و هرچه نمره گرفتی برای نوبت دوم شما آنرا میگذاریم
کیانا از نظر درسی متوسط بود و خرداد ماه با مانتو و دامن آمد امتحان داد و دبیران هم به کیانا ارفاق کردند و آنسال قبول شد و به دبیرستان راه پیدا کرد .
مادرش میگفت میخواهیم کیانا را جراحی پلاستیکش کنیم اما کیانا چون خجالت میکشد قبول ندارد ، ما گفتیم به او فرصت بدهید تا كمی بزرگتر شود و تصمیم بگیرد.
فاطمه امیری کهنوج
خرید وی پی ان آنتی فیلترآنتی فیلتر